بعضے چیزهــا را ” بایـב ” بنویسـᓄ
نهـ براے اینڪهـ هـــᓄـهـ ” بـᓘـونن ” و بگن ” عالیهـ ”
براے اینڪهـ ” ᓘـفهـ نشـᓄ ”
هـــᓄـین !!
- يكشنبه ۱۸ مرداد ۹۴
ایـــــنـجــا همـــہ تــــــنهـاטּ امّـــا خــــیـلــیـا هــــنـوز گــَـرمـَטּ مـــتـوجـّــہ نــــشــבטּ
بعضے چیزهــا را ” بایـב ” بنویسـᓄ
نهـ براے اینڪهـ هـــᓄـهـ ” بـᓘـونن ” و بگن ” عالیهـ ”
براے اینڪهـ ” ᓘـفهـ نشـᓄ ”
هـــᓄـین !!
یک روزهایی می آیند که از گفتنِ «خسته شدم » هم خسته می شویم! یاد میگیریم که هیچکس در این دنیا نمی تواند برای خستگی ما کاری کند . هیچ کس نمی تواند برای معشوقه ی از دست رفته ی مان، شناسنامه ی المثنی گم شده یمان توی سفر حقوق دو ماه عقب افتاده مان استاد بداخلاقی که دو ترم متوالی حالمان را می گیرد دندان های خراب عصب کشی نشده و برای اینکه نوبت های دکترمان را همیشه آدم هایی با اسکناس های بیشتر مال خودشان کرده اند کاری کند . یک روزهایی می آیند که از گفتنِ خسته شدم هم خسته می شویم! سعی میکنیم از آب پرتقال های خنکی که مامان دستمان می دهد لذت ببریم از اینکه امروز ، گل های شمعدانی گل داده اند از بوی خوب مایع لباسشویی روی آستین پیراهنمان از نخ کردن سوزن مادر بزرگ و شنیدن قربان صدقه ها با لهجه ی شیرینش از دیدن اینکه بابا، وسط آن افسردگی لعنتی با گل زدن تیم مورد علاقه اش سر کیف می آید ... دیگر از نق زدن خسته می شویم و از صدای خنده ی بچه ها موقع سرسره بازی، هوا کردنِ بادکنکشان یا خریدن پشمک های هم قد خودشان توی شهر بازی چشم هایمان می خندند یک روز از گفتنِ آن همه خسته شدم خسته می شویم! و سعی می کنیم حالمان را به حادثه ها، بهانه ها و لحظه های خوب گره بزنیم یک روز ، از آن همه خسته بودن ها خسته می شویم و این خستگی! چه قدر خوب است... و این خستگی،چه قدر می چسبد ... .
ﺣﺎﻟــــَﻢ ﺧــــﻮﺏ ﺍَﺳﺖ ✔
ﺍَﻣـــّـﺎ ﺩَﺭ ﺣـــﺎﻟَﺖِ ﺧـُـﻨﺜــــﮯ بہِ ﺳـَـﺮﻣـــﯿﺒَﺮﻡ❕
ﻧـَـہ ﺧﻮﺷﺤـــﺎﻟﻢ ✋
ﻧـَـہ ﻧﺎﺭﺍﺣـــﺖ ✋
ﺍَﻓﺴُــــﺮﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿـﺴﺘــــَﻢ 👐
ﺧﻨﺜـــﮯ ﻭ ﺑﯿــﺨــــﯿﺎﻝ 🚬
ﺣﺎﻝِ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﻫــــﺎﯾَﻢ ﺭﺍ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩﺍﺭَﻡ 💫
ﻧِﮕــﺮﺍﻥ ﻧﯿـﺴﺘﻢ ❌
ﺩِﻟـــﻬُﺮﻩ ﻧَـﺪﺍﺭﻡ ❌
ﺍَﻣـّــﺎ ﯾﮏ ﺟــــﺎﮮ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﻠﻨﮕـــَﺪ ↯
ﻫـَــﻨﻮﺯ ﺩَﺭﮔـــﯿﺮِ ﺧــــﻮﺩﻡ ﻫـَﺴـــــﺘـَﻢ💔
خدایا
میخواستم بنویسم خیلےتنهایم
اما سجاده ام را که دیدم
شرمنده ات شدم...
نمے فهمم
وقتےبه نماز مےایستم
من،ترامےخوانم؟!؟
یاتو،مرامےخوانے؟!؟
فقط ڪاش ڪه عشقمان دو طرفه باشد!
ﺧـﺪﺍﻱ ﻣﻦ
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ
ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ، ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳـﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ.
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ
ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ« ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ » ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ.
خدای خوب من…!
ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻟﻢ ﺍَﻣـَـﻦ ﻳـﺠـﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ
خـدایـــــــا؛ :
لبخند دروغــکی چرا…؟؟
خوب نیستـم...
گیر کرده ام در گلوی زندگی
کاش می توانستم راحت حرف بزنم
میان آدم های دنیایت...لال بودن را ترجیـح میدهم;
وقتی کسـی نیست عمق درد پنــهان شده در حرفهایم را حس کند!من اعتراف میکنم کم آوردم...
تنهــــایـی یعنی یه وقتهایی هست میبینی فقط خودتی و خودت !
رفیق داری…
همــــــــدرد نداری!
عشق داری…
تکیـــــــــه گاه نداری!
یکی و دوست داری...
حضــــــورشو نداری!
مثل همیــــشه….
همه چــــــی داری و .... هیچــــــــی نداری..
یـــه دخـترایی هستــــن✘مغــــرورن✘......
بــه کســــی✘رو ✘نمیــــدن......
زود عصـبـــی میشـــن......
تـایــه چیــزی میگـــی تنــدتنـــد جـواب میـــدن.......
✘لـجـــــبازن✘.......
اینـــارو اذیــت نکنیـــــن.......
اینـــاســـراســــــــر✘احـــســـــــاســــن✘.......
اینـــاهمونایــیـن کــه با یـه آهنـــــگ غمگـیـــن گــریـــه شـــون میگیــره......
و حـتـــی واســـه شخصیــــت✘کـارتـــونی✘دل میســوزونـن......
اینـــارواذیـــت نکنیــــن.......
اینـــا......
✘غـصــــه هــای یـواشــــکــی✘دارن.......